یک بارهم شده برای زندگیت بجنگ ....
ممکنه پیروز بشی یا بمیری ،
اما بهتر از اینه که در سایه بمیری .
یک بارهم شده برای زندگیت بجنگ ....
ممکنه پیروز بشی یا بمیری ،
اما بهتر از اینه که در سایه بمیری .
زندگی ام همان دفتر پاره پاره ایست که خودم آن را جمع کردم ودر آخر هم خودم جلدش میکنم.
بررسی سبک داستان نویسی آگاتا کریستی با کمک گرفتن از کتاب (پرده )
حتما برایتان پیش آمده است وقتی که به سراغ کتاب های آگاتا کریستی میروید تصور میکنید که نویسنده کمندی رابه دور گردن شما انداخته و شما را در یک خانه قدیمی میگرداند و زوایای خانه را نشان میدهد و در کنار این گشت و گذار به معمای جنایی اش هم می پردازد ، اما جالبتر ،این است که شما خود با میل خود خواستید .تا او کمند را دور گردن شما بیاندازد و به هر کجا که خواست ببرد .
در رمان پرده این کاملا مشهود است .خواننده با همراه کاپیتان هستینگز در یک خانه میگردد تا بتواند قاتلی را که هنوز قتلی انجام نداده بگیرد !
در رمان پرده میخوانیم که کارآگاه معروف یعنی هرکول پوآرو به دلیل کسالتی که دارد زمین گیر شده و در عمارت استایلز ساکن شده است ؛ بله ،همان عمارتی که قبلا در آن معمایی را حل کرده بود .
در این داستان پوآرو با پنج قتل روبه رو شدهاست و فردی که نقش کاتالیزور را ایفا کرده حال به این عمارت آمده و هدفش یکی از افراد آنجاست.
جالب است ،وقتی شما این رمان پرده را میخوانید تا آخر نمی توانید قاتل را پیدا کنید تا اینکه کارآگاه دارفانی را وداع میگوید و هستینگز وصیت نامه پوآرو را میخواند و تازه متوجه میشود . که چه کسی قاتل است
در رمان پرده اثر آگاتا کریستی به جای پرداختن به جزئیات ظاهری به بعد روانی افراد پرداخته و از آن جهت قاتل را محکوم میکند .
در کل ،آگاتا برای من یک معلم است ...به من یاد میدهد تا در نوشتن جسور باشم و شجاعتم را در بدست گرفتن قلم ارتقا ببخشم و سعی کنم در داستان هایم ذهن مخاطب را به دست بگیرم .
پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانید تا عمق وجود روان یک انسان را درک کنید که چگونه کار های ناشایسته انجام میدهد .
سلام دوستان ...
من همیشه دوست داشتم وبلاگی را ایجاد کنم برای همه کسانی که دوست دارند داستان های متفاوت بخوانند و لذت ببرند و بنویسند .
به همین دلیل اسم این وبلاگ را کلوپ نویسندگان میگذارم
از همه شما دعوت می شود .